سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از حس بودن است

من از دیار کوچ پرستوها بازگشتم

از دشت پوشیده در آغوش

بابونه های وحشی

آنجا که ترانه جویبار عطرآگین

رقص گلپونه های عاشق

میخزد در دل دشت

آمدم با یک جام مهربانی

بیافشانم شراب عشق

در خشکی دلها

بکارم نهالی در قاب نگاه

آمدم تا بجویم دستی

که هنوز هم تب آلود

زندگیست

و لبهایی که خیس باران مهرو سادگیند

آمدم تا بیابم

 قبله نماز عشق

را در جستجوی نگاهی که لبریز

از حس بودن است

و فارغ از تمام روزمرگیهای بی حاصل

هنوز هم

در لا به لای گیسوانش

عطر گل یاس

بیداد میکند

آمدم تا تو را در این سفر

با سفر آشنا کنم

دستان تهی مرا

تو یک باغچه همراهی خواهی بود؟