این چنین بود که این جلد کتاب
توی گنجینه قلبم
خاطری زنده بماند
روی خط خط کتابم
جوهر هنگ نگاه تو ،بماند
ومن از شوق وصال
می نگارم ز تو
ای جلوه امید محال
این چنین بود که این جلد کتاب
اول هر ورقش نام تو بود
روی جلدش خورشید
رنگ آخر ورقش ،رنگ غروب
صفحاتش سفری مبهم بود